روز هشتم

ساخت وبلاگ

من امروز زیاد سالم نیستم، حرفی نمی زنم، کتاب طرز پخت براتون رو خوندم و از این سایت برنج خریدم (برنج ایرانی خیلی خوب).

آنقدر متنفرم که حتی پیانو هم آرامم نمی کند

 

در طول راه به پسر عمویش گفت که او اولین کسی است که در یک کار صحبت می کند. تک آهنگ پیانو 16: طاها بسیار سخاوتمند و خوش رفتار و مودب است، دایی من طاها را بیشتر از هر نوه اش دوست دارد. او بسیار بالغ و مشتاق است و قادر است بیش از هزار کارمند و کارگر را تحت کنترل خود نگه دارد. قوی تر باشید و این چیزها را زیاد باور کنید. لبخندی زدم و گفتم: چرا به من میگی؟ من به عنوان یک رئیس به اندازه کافی نام و نام مستعار دارم. یگانه: محتوا و بگیر. آروم نگاهش کردم که کلفه گفت: ولش کن، به موقع می گیری. بازم نمیتونم حرفش و منظورش رو بفهمم !؟ بقیه راه در سکوت سپری شد تا اینکه به شهر شیرین و قدیمی رسیدیم. تبریک به نرگس خانم، حاج محمود، آقا. من محمد بودم و خیلی های دیگر که از بزرگان محل بودند و آنها دوستانه جواب مرا دادند. امروز از شهروز خبری نبود پس آقا محمد کارش را تمام کرده است. وارد خانه شدیم و آقاجون تنها را دید و گل شکفت. آقاجون: سلام پسرم، خوش اومدی، دیدنت عالیه! فقط مخاطب کمی عصبی بودم و با ناراحتی گفتم: دستت درد نکنه آقاجون الان دخترت تنها هست؟ با عصبانیت صورتم رو برگردوندم، اومد سمتم و بغلم کرد. آقاجون: تو دوست من هستی. سه تایی خندیدیم و کمی حرف زدیم. آقاجون با یگانه صحبت کرد و من ناهار را آماده کردم. پیانو 17 خوشحالم که با یگانه و آقاجون خانواده کوچکی بزرگ کردیم و همه چیز خوب پیش رفت، اما هیچکس نمی دانست در آینده چه اتفاقی می افتد!

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 142 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 17:30